رونيارونيا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

تصاویر دخترمان رونیا

خاطرات يك روز دختر گلم

عزيزم ديروز 05/11/93 شنبه بود، وقتي كه از سركار اومدم و رفتم تو رو از خونه آقاجون ببرم، ديدم كه تازه از خواب بيدار شدي، لباسهات رو پوشندم و دوتايي با اتوبوس رفتيم خونمون، تو خونه با خودم فكر كردم كه برات چي بپزم يادم افتاد خيلي وقته كه ماكاروني نپختم سريع برات ماكاروني حلزوني آماده ميكردم و ماكاروني رو آبكش ميكردم كه تو اومدي ماكاروني آبكش شده رو از روي سينگ برداشتي و آبكش با آبي كه ازش چكه ميكرد رو برداشتي و گذاشتي روي فرش اتاق و تند تند خوردي بعد از اينكه من آبكش رو ازت گرفتم، گذاشتم كه دم بكشه بعد در حين كه تو بازي ميكردي ديدم داري خرسي ات رو پوشاك ميكني و ميذاري رو پاهات كه بخوابوني و من از اين كاراي تو كيف ميكردم ، حالا ديگه ماكاروني آ...
29 بهمن 1393
1